سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی
1 2 3 >

89/1/1
12:56 ص

 

بخوان به نام گل سرخ در صحاری شب
که باغ ها همه بیدار و بارور گردند
بخوان ‚ دوباره بخوان ‚ تا کبوتران سپید
به آشیانه خونین دوباره برگردند
بخوان به نام گل سرخ در رواق سکوت
که موج و اوج طنینش ز دشت ها گذرد
پیام روشن باران
ز بام نیلی شب
که رهگذار نسیمش به هر کرانه برد
ز خشک سال چه ترسی
که سد بسی بستند
نه در برابر آب
که در برابر نور
و در برابر آواز
و در برابر شور
در این زمانه ی عسرت
به شاعران زمان برگ رخصتی دادند
که از معاشقه ی سرو و قمری و لاله
سرودها بسرایند ژرف تر از خواب
زلال تر از آب
تو خامشی که بخواند ؟
تو می روی که بماند ؟
که بر نهالک بی برگ ما ترانه بخواند ؟
از این گریوه به دور
در آن کرانه ببین
بهار آمده
از سیم خاردار
گذشته
حریق شعله ی گوگردی بنفشه چه زیباست
هزار اینه جاری ست
هزار اینه
اینک
به همسرایی قلب تو می تپد با شوق
زمین تهی دست ز رندان
همین تویی تنها
که عاشقانه ترین نغمه را دوباره بخوانی
بخوان به نام گل سرخ و عاشقانه بخوان
حدیث عشق بیان کن بدان زبان که تو دانی

استاد محمد رضا شفیعی کدکنی،کتاب در کوچه باغ های نیشابور، دیباچه.


  

88/12/1
10:32 ع

 

 

 

آیا چرا باید؟

رویت به یک گوشه ،به یک دیوار

یک تاریکی بیکار

همواره با اجبار

ای داد...در آوار

پوشیده باشد!

آیا چرا ؟ دستان پیرچنگی ام

با جرم همدستی تو،

همواره در سانسور باشد

آیا چرا ؟

هنگام رامش او

باید که پشتش رو به من باشد

آیا چرا؟ این گونه بودن هستنش باشد، کسی از ما،

با تنبلی های شباروزی ، تحجر ها!

مسئول ف@ی@ل@ت@ر@ ها!

یک راه را بر می گزیند همچنان،ها ها!

راه قشنگ بستن راها!

آیا کجای دین اسلامی

رخساره ی سازی، رامشگری نامی

از موجبات فسق ایران است!؟

آیا چرا باید؟ اگر یک از هزاری سوی بد مایل شود/آید!

آن گه هزار و یک به بند مصلحت بندنده فرماید!

آیا چرا؟ رامشگری را آن چنان خوارش کشیده است آن نگارنده

عمال اطرابش کشیده است آن نگارنده!(1)

مطرب به معنا رامش است و اصطلاحاتا"

برچسب گشته روی هر کس که نوازنده!

آیا چرا؟هر دم_همیشه

در دو راهِ گفتن و ناگفتن این حرف های راست

کلّه ی ما را رو به سوانسوراست!؟

آیا چرا این جعبه ی جادو

در نشانی دادن از این رنگ و آن هم بو

این قدر آزاد است

در یک نمونه : منقل و وافو ...(2)

چون بازتاب چهره ی یک {ساز} فاسد نیست؟!

آیا چرا این جعبه ی جادو

این جعبه ی رسمی

و ایرانی

همچون و همچنین در پی ایجاد فرهنگه؟

کدامین انحرافی لابلای زخمه و چنگه؟

بگو جانم، بدانم راز این پرده!؟

1.عمله جات طرب: نام نوازندگان در دوره ی قاجار خصوصا.

2.ما دوست نداریم بگوییم!

خاستگاه نگاره ی تار: آپلود شده در سایت نت آهنگش را می دانم!


87/7/29
5:18 ع

من از دستگاه نمی دانم به قدر شناسایی، تنها اندک تئوریی می دانم.اما تصمیم دارم که با تحقیق و مطالعه بنویسم تا هم خودم بیاموزم و هم شما.
آنچه جدای از ویولنیست ایرانی برای فهم دقیق تر لازم داریم، چند کتاب است و مقدار فراوانی موسیقی.
کتاب ها:
1.نگرشی نو به تئوری موسیقی ایرانی/داریوش طلایی/موسسه فرهنگی هنری ماهور
2.دستگاه در موسیقی ایرانی/پروفسور هرمز فرهت/ترجمه: مهدی پور محمد/انتشارات پارت
3.کتابی که مرجعی باشد برای شناخت اطلاعات دستگاهی آهنگ های آشنای ما مثل:
تصنیف ها، ترانه ها و سرودهای ایران زمین: 449 اثر برگزیده (با ویرایش و بازبینی ریشه ای)/ سعید مشکین قلم/انتشارات خانه سبز
موسیقی:
ردیف اساتید موسیقی نظیر ردیف استاد صبا(موسسه چهارباغ)، و آن چه از موسیقی با کلام یا بدون کلام که در آرشیو موسیقی شما و یا در اینترنت موجود است.

و نواختن سازی که...
موفق باشید


  

87/7/29
3:56 ع

خدایا
اگر بنویسم که، نشاید...
اگر ننویسم هم که، نشاید...
و اگر ننویسم و اگر بنویسم واگر چیزی میان این دو!
کجا روم چه کنم چاره از کجا جویم؟
چند روزی بنویسم شاید نوشتم!
می خواهم برای شما بنویسم ای ویولنیست ایرانی
پس
         می نویسم به امّید خداوند
حالا از چه بنویسم که نوشته باشم!؟
روندی شاید متفاوت را در پیش خواهیم گرفت اگر خدا بخواهد
پس
         می نویسیم به امّید خداوند
همراهیتان دلگرمی مان خواهد بود
شهریاری

  

86/9/28
3:30 ع

به سراغ من اگر می ایید
پشت هیچستانم
پشت هیچستان جایی است
پشت هیچستان رگ های هوا پر قاصدهایی است
که خبر می آرند از گل واشده دورترین بوته خک
روی شنها هم نقشهای سم اسبان سواران ظریفی است که صبح
به سرتپه معراج شقایق رفتند
پشت هیچستان چتر خواهش باز است
تا نسیم عطشی در بن برگی بدود
زنگ باران به صدا می اید
آدم اینجا تنهاست
و در این تنهایی سایه نارونی تا ابدیت جاری است
به سراغ من اگرمی ایید
نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من

86/7/21
2:41 ع

اندک گله ای و شکایتی، حل مشکلی و کنایتی وهدف و غایتی!!!!!!!!!!!!!!!

چه خوش باشد که بعد انتظاری، به امیدی رسد امید واری (حل مشکلی و کنایتی!!! )

امان از دست این اساتید گل. خب حق دارن،تجربه دارن و استادن دیگه نه ؟

دوستان عزیز قبلا هم گفته بودم که همین اصوات به قول شما بی معنی پایه و اساس کار ما هستند هر چند که اطرافیان شاید این نکته را ندانند، مهم نیست،برای آنها هم برنامه ی ویژه ای داریم، بالاخره راضی کردن آنها هم لازم است، به شرطی که استاد را از خود مایوس نکنیم پس در درجه اول در جلب رضایت استادتان بکوشید وبعد خانواده و اطرافیان.جلب رضایت اطرافیان هم به آسانی میسر می شود، تنها کافیست از بخش نت نامه ی همین وبلاگ استفاده کنید که تقریبا دایره النتوت موجود در اینترنت پارسی را معرفی کرده. با رغایت این موارد چند نکته می ماند که بگوییم به همه ی زنده دلان و ناامیدان ویولنیست ایران زمین که اینجا مهد ایشان است و لاغیر.

که

اینکه ویلن را کنار گذاشته اید و می خواهید از نو آغاز کنید و از سر بگیرید نواختنش را به چند نکته ی زیر توجه کنید:

به تماشا سوگند و به آغاز کلام که کار موسیقی تکرا ر است و والسلام.تمرین و تکرار و تکرار و تمرین و تکرار و از نو و از نو و تکرار. از ابتدای راه شروع کنید از اولین نتوتی که یاد گرفتی از اولین لحظه ای که ویلن را در دست گرفتید، خوش آن دلداده ای کاین بخت دارد ، که پیش روی جانان جان سپارد. تمرین و تمرین؛ هر چه بیشتر، بهتر.حداقلش را خودتان تعیین کنید.

مشاهیر ویولنیست یا کلا موسیقی، اگرزندگی نامه هاشان را مطالعه نموده باشید در اکثر موارد می بینید که همه ی زندگی شان و کار و کوششان سازشان بوده و از بسیاری از خواسته های انسان های عادی باز مانده اند که البته در بیشتر موارد این ضعف هایشان به علت نبود یک مربی کار آمدبوده. پس احتیاج به یک برنامه ریزی دقیق داریم که تمرین نوازندگی در صدر فعالیت های آن قرار دارد این برنامه هم بعهده خودتان.

تمرکز، عنصر اصلی ، اساسی، حیاتی،گاه فراموش. تمرین های یوگا داشته باشید. هر غذایی نخورید، هر لباسی نپوشید، در آینده این موارد را باز تر خواهیم کرد، فعلا به عهده ی خودتان.

علاقه و استعداد و ذوق هنری هم که اگر نداشتید که اکنون در این محفل گرم نبودید این مورد هم به عهده ی هنر آموز می باشد.

به عنوان حسن ختام یادآوری این نکته ضروری است که آیا هدفی هم دارید؟ از ویولنیست شدن و ایمانی راسخ و اراده ای پولادین و پارسی.

راستی ،

صلاح و توبه و تقوی زما مجو حافظ_ز رند و عاشق و مجنون کسی نیافت صلاح

حل مشکلی و کنایتی وهدف و غایتی

:

اینکه شما در اینترنت کلمه ی ویولن را جسته اید می نمایاند که از او دورید و اما با او لحظه ها را زنده هستید. می دانیم، می دانیم. به مهد زنده دلان ناامید ویولنیست ایران زمین خوش آمدید.

اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است

دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است

ناامیدید و ویلن رو گذاشتید کنار و حالا توی اینترنت یه وبلاگ پیدا کردید با عنوان آموزشی جهت ویلن ایرانی. وبلاگ اندک جامعی است با مطالبی خواندنی حول محور ویلن که اگر به قسمت مطالب بایگانی شده اش نظری بیفکنید سر فصل های فصول سبزش را می بینید. مطالب تنها حول محور ویلن نمی گردند بلکه به موسیقی و انواع آن و نقد و نظر در باره ی آن نیز پرداخته می شود تا ویولنیست ایرانی اطلاعاتی داشته باشد متناسب با استاندارد های جهانی، اقدانی هر چند کوچک نیزدر جهت آموزش ویلن برداشته شده است یعنی قسمت های :

مکتبمان، که آموزش های شخصی نویسندگان وبلاگ است.

کتاب اول ویلن استاد خالقی، که عینا آموزش های این کتاب است با کمی کمک آموزش از جانب حقیر، که اگر سوالی در مورد هر یک داشتید استر حاما در صفحه ی اصلی مبذولش بنمایید.

تئوری موسیقی، که بی شک بدون مطالعه ی این بخش همه ی آموزش بی فایده است و ندانی که از کجایی، در کجایی، کیستی.

آشنایی با موسیقی ایرانی و آشنایی با موسیقی فرنگی نیز هم اهمیتش را می دانید دیگر نه؟

6 درس ویلن یهودی منوهین هم بخش بسیار مهمی است، از این کتاب غافل نشوید که کیمیای سعادت است.

و سایر بخش ها که همه را با دقت به قسمت مطالب بایگانی شده می توانید بیابید.از ویلنیست ایرانی راضی هستید آیا. قرار را اگر از 20 نمره بگذاریم به او چند می دهید. تا چه حدی توانسته رضایتتان را جلب نماید.

راستی گله ای بزرگ از شما((لطفا نام ونشانی ایمیلتان را تنها یک بار در خبر نامه وبلاگ وارد کنید و از بذل نظراتتان جز در صفحه ی اصلی جدا خود داری بنمایید))

با تشکر و عرض ادب و احترام و سلام و سلامتی و عید مبارک

شهریاری


86/7/5
1:47 ع

هوالحق

این مطلب را قبل از شروع بکار مینویسم تا بعدا موسیقی دانان عزیز از بنده خورده نگیرند

 همانطورکه میدانید برای اولین بار افتخار نویسندگی در این وبلاگ را تجربه می کنم.دوست دارم مخاطبین من ،یعنی همان خوانندگان این

 وبلاگ،مطالبی که با نام ایمان خلجی نوشته میشود را ،نه بعنوان یک کارشناس و یا یک موسیقی دان بلکه بعنوان یک شخص عادی و یک

 شنونده ی موسیقی و کسی که فقط و فقط نظرات شخصیش را می نویسد بدانند.و بدانند که  تنها عقایدم را خواهم نوشت و از کسی

 نمیخواهم که آنها را بپذیرد.در صورت اختلاف ویا توافق نظر بین من وشما خواننده ی عزیز،خوشحال میشوم نظر شما را در رابطه با مطلبم

 جویا شوم..متشکرم

 

 موفق و پیروز باشید.

 


  

86/6/28
12:0 ص

پیرامون موسیقی رپ آیا ؟

موسیقی رپ که در دههٔ ۱۹۸۰ میلادی و از میان سیاه پوستان فقیر متولد شد، در واقع یک نوع موسیقی اعتراض‌آمیز خیابانی است. مانند خیلی از سبک‌های دیگر موسیقی غربی، این سبک نیز با چندین سال تاخیر، به ایران راه پیدا کرد.

این موسیقی از پیش‌پا افتاده ترین و سهل ترین و خیابانی ترین کلمات استفاده می‌کند، بدون این که از حیث ادبی بتوان این نوع استفاده را نقد کرد. یعنی در نوشتن متن رپ، هیچ الزامی برای رعایت قوانین ادبی وجود ندارد.موسیقی رپ به موضوعاتی از جمله: اختلاف طبقاتی، ریاکاری، دعواهای خیابانی، فرهنگ غالب جهانی و البته بحران‌های سیاسی می‌پردازد و ترانه‌های آن اگرچه قافیه‌هایی ضعیف دارند و در نگاه بسیاری شعر ناب به حساب نمی‌آیند، امّا با همین سادگی و بی پیرایگی خود می‌کوشند معنایی دیگر از زندگی اجتماعی را به ما یادآوری کنند.

در ایران اما این معنای دیگر از زندگانی که به ما یادآوری می شود چنان ژرف است و ژرف که برای مدت نامحدودی آدمی را به سمت مثبت بی نهایت متمایل می نماید. ایرانی، ایرانی اصیل اگر به این آهنگ ها تا انتهایشان گوش بدهد به فتوای حقیر برود گرین کارتش را بگیرد که دیگر ماندنش جایز نیست. موسیقی زیر زمینی در غرب به موسیقی ای گفته می شود که نه تنها از حیث محتوا ی اثر بلکه از حیث آهنگ سازی نیز در رده ی بالاست .، در سرزمین ما اما اوضاع بلعکس است آنها برای گفتن حرف حق زیرزمینی کار می کنند و ما ها برای گفتن چه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟. حافظ این حال عجب با که توان گفت. از بین آثار رپ آقای نامجو، بینش پژوه و دیگری را در خاطرم نیست مجاز کار می کنند، آثارشان در سایت ترانه فارسی هست با کمی جستجو می یابید. به عقیده بنده به این سبک خواندن اصلا به زبان فارسی نمی آید.

در این اقیانوس آثار، واقعا جای موسیقی های ناب و اصیل خالی است پس حق دارند به سراغ کار های ضعیف بروند، نه می شناسند آثار فاخر را و نه علاقه ای به گوش دادن آنها دارند، جملگی به دنبال چی هستند؟ آهنگ شاد، شاد باشه آقا شاد. اکثریت غریب به اتفاق جماعت ذکور و نثور ایرانی موسیقی را به عنوان تفریح می نگرند و لا غیر.چه اینکه اکثریتشان آن را حرام نیز می انگارند همان نهینیسم خودمان، ولی پیوسته به دنبال آهنگ شادند.

 

حتی توی تکثیر غیر مجاز هم اگر دقت داشته باشید به سختی می توانید آلبوم های ارزشمند رو پیدا کنید.جز اندکی بقیه زباله اند. چه زخیره ی نیکویی برای خود در نظر گرفته اند این شکنندگان قانون کپی رایت به صورت کلان، هم به اقتصاد هنر مندان ضربه ی اقتصادی می زنند و هم به فرهنگ این مملکت.فرهنگ چه واژه ی غریبی، راستی از فرهنگ ایرانی چیزی برایمان مانده است؟ صبر کنید ببینم، موسیقی و لباس و ملزومات زندگی و آداب و رسوم و آداب معاشرت و قیافه هامان که کاملا ایرانی- اسلامی است،نه ما همانیم که بودیم.تو خود حدیث مفصل بخوان از این فرهنگ.

از خود گریزانیم همگی و به بیگانه متمایل، خود را باور نداریم.آه چه درد جانسوزی. هر چه که بیگانه بگوید می گوییم :

 به خدا قسم

 قسم به نان و نمک

 به شرم تو

به چشمهای قشنگ تو

 اندازه ی هر چه دل تنهایی ات بخواهد

 با همه ی وجود

و با هر چه عشق

 و عشق

چشم

از خیل فرقه ها ی ایرانی 5 فرقه را نام می برم از نقطه نظرشان به موسیقی

گروه 1

نهینیست ها ی موسیقی را جیززز انگار، اما در خفی :  بلی، در جلی : خیر خیر خیر، هنوز برایشان مشخص نیست که موسیقی خوب است آیا یا بد. به منسبشان می چسبند، به میزشان و به درآمدشان. فرهنگ چیست ؟ موسیقی چیست؟ آواز کدام ارشاد چیست؟؟؟؟.حرام است آقا حرام.کذب است کذب است این مرد سراسر کذب است و ریا بیرونش کنید، مشعل ها را بیاورید و او را به آتش بکشید.

گروه 2

آه از نهادشان برآید که ای قوم به حج رفته، ای قوم به حج رفته،کجایید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟معشوق همینجاست بیایید بیایید.از دست هامان بس دل پری دارند بس.اما نرسد ناله ی سعدی به کسی در همه عالم، گر توووووووووووووووووووووووووو تقدیر کنی، دست تنهایند تنهای تنهایند. تا هستند که همین جماعت به ظاهر موسیقی دوست نیز پاسشان نمی دارند و هنگام به باقی شتافتنشان خیل عشاق به مزارشان روانه می شوند که چه؟ ...

گروه 3

شمه ی اقتصادی فوق بشری ای دارند و از آب گل آلود میگو می گیرند و به خورد مردم ساده می دهند، که لسان غیب خوشتر بنوازند این نوا را.

گروه 4

جوانک های متعصب، متعهد، متخصص، مجرب، مرخم،مجرد،لاسری،می بمل، فابکار، سی بمل، دره التاج، اقسام ذوالاربع،بر اوزان مُفتَعِلُن-فَعِلُن- مُفتَعِلُن-فَعِلنَ-یا تَن-تَنَنَن- تَنَنَن- تَن- تَنَنَن- تَنَنَن که قلم هاشان حزین و مویه و غم انگیز و بیداد و شکسته ویرگول دشتی و افشاری و منصوری روایت می کنند که هر کسی که نیست اهل دل ز دل خبر ندارد، دل زدست غم مفر ندارد.القصه از اقلیت مفید نویسشان گذشته مابقی از شجر می نویسند ولا غیر که شجر جونم دوستت دارم یه عالمه هر چی بگم بازم کمه. گاه نقد هایی می نمایند، ایرانی جماعت را که می دانید نقاش ازل ورا چو تصویر کشید بلی همه اش به نقد و نقدیر کشید. گوشه ای از ایشان نیز به کار تصنیف شکافی پرداخته و چنان وصف می نمایند : که این گوشه ی چنگیز است و آن نغمه ی شهرام و آن یکی رِنگ شتر است و شمع و یار و می و میخانه با آواز ی از بانو پروانه،این نکته که ،که می فهمد که چه می نویسند، خودهاشان دیگر!.

گروه 5

نمی دانند میوزیک یا همان الموسیقی الکبیر خودمان که بود و چه کرد و فونکسیون و پیچ و کانجاکت چیست و مدالیته، نیز کنتر پوان را حتی نمی شناسد، جماعت عزیزی هستند، چه کنند که دوست ندارند وارد مقاصد الحان شوند ، البت به سایر آلات موسیقی غریب تصرف دارند اما چه کنند که از وطن بیزارند و املیسم می خوانندش و فرار را بر قرار ترجیح داده اند.

قصه نکنم دراز کوتاه کنم

که ای خیل بردران و قیل خواهران رحمی، رحمی که من امروز مهمان توام فردا چرا؟

 


86/6/27
4:0 ع

در ابتدای امر اگر به خاطر داشته باشید بر این باور بودم که تنها آموزش مهم است و مفید.

اما با گذشت ایام تجربه ثابت کرد که تنها آموزش مطلق کافی نیست. یک ویولونیست ایرانی باید موسیقی دان هم باشد، باید از تاریخ موسیقی سرزمینش و مشاهیر آن و آثار آنها مطلع باشد و باید با نظام دستگاهی موسیقی ایران آشنا باشد و علاوه بر این هویت ملی که من و او با هم می سازیم باید از قافله ی موسیقی جهانی نیز عقب نماند.پس برآن آمدم تا به لطف خدا تغییرات گذشته و آینده را در وبلاگ ویولونیست ایرانی به عمل آورم، در اواسط تابستان 86 آقای مازندرانی به جمع نویسندگان وبلاگ اضافه شدند و امروز آقای خلجی که ورود ایشان را به جمع نویسندگان این وبلاگ تبریک می گویم .باشد که موثر واقع شود و خودهامان را از یک نوازنده ی ساده به یک موسیقی دان کامل در عرصه ی جهانی تبدیل کنیم.    

به امید آن ایام

ارادتمند

شهریاری


مشخصات مدیر وبلاگ
 
لیلا شهریاری[2]
 

به حرص ار شربتی خوردم، مگیر از من که بد کردم/بیابان بود و تابستان و آب سرد و استسقا!


لوگوی وبلاگ
 

نویسندگان وبلاگ -گروهی
عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
لینک‌های روزانه
 
صفحه‌های دیگر
دسته بندی موضوعی
 
صفحات اختصاصی
 
دوستان
 

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ